سبد گل سحر

سبد گل سحر

Blog Article

او به آرماند آسانته جوان شباهت دارد و وقتی لبخند میزند، لبخندش آنقدر صمیمی است که نظر اطرافیانش را جلب میکند. زن میمیرد و شکوه دیوان به دست سه جوان مطرب دورهگرد بهنامهای منصور، نادر و امیر نجات مییابد. این بازیگر جوان برای اولین بار در سال 1383 یعنی وقتی هنوز 17 سال داشت با شخصی به نام مهران اخوان ذاکر زندگی مشترک خود را شروع کرد. ترانه علیدوستی یکی از بازیگران موفق سینمای ایران است که اغلب مردم او را به خاطر بازی در فیلم سینمایی “من ترانه پانزده سال دارم” می شناسند. فرهادی صحنههای بسیار مؤثری خلق میکند، و نشان میدهد در جامعهای که مردم عادی را به «قهرمانان» ارتقا میدهد، چه اتفاقی میافتد، اما همین جامعه به داستانهایی که خودش میگوید هم اعتماد ندارد. «قهرمان» که داستان آن در شهر شیراز روی میدهد، نشان میدهد ایران معاصر چقدر از این داستانها تغذیه میکند؛ اینها نوعی گواهیِ آیینی برای مردم است که بگویند چقدر خوب هستند.

بااینوجود رحیم نوعی انفعال دارد Ú©Ù‡ از ترس درونی گرهخورده او خبر میدهد. انتشار یک فیلم از حمله، رحیم را فردی دورو جلوه میدهد. او میدانست باید پول را پس دهد Ùˆ این کار را کرد (فکر کرد اگر این کار را نکند ممکن است گرفتار کارما شود)ØŒ اما در عین حال به دلایلی Ú©Ù‡ بیشازحد معقول است میکوشد کار خوب خود را به نفع خود تمام کند. او خودش را بهعنوان یک پاسدار زندگی نشان میدهد. آیا این کار جواب میدهد؟ اصغر فرهادی با یک سبک مشاهدهگر، واقعگرایانه Ùˆ در عین حال خودداری از اطلاعرسانی Ú©Ù‡ با آن نام خود را سر زبانها انداخت، فیلمی گرهخورده درباره شبکهای گرهخورده ساخته است. با بازی امیر جدیدی، او شبیه یک مرد بیگناه است Ú©Ù‡ لبخندی خوشبینانه دارد، اما در عین حال با نوعی ناامیدی Ùˆ نگاهی به فریبکاری در رضا سحر خود میجوشد. سحر دولتشاهی یک برادر به نام «روزبه» Ùˆ یک خواهر به نام «نسیم» دارد. اینجا سحر دولتشاهی اخیرا با بازی در سریال های Ù…ÛŒ خوام زنده بمانم Ùˆ قورباغه تواناییش را بیش از پیش نشان داده است. به او دو روز مرخصی داده میشود. سیداحمد موسویان تهیهکننده این برنامه تلویزیونی است Ú©Ù‡ «صبح روز بعد» نام دارد. سکانسی از سریال ساخت ایران با بازی سحر دولتشاهی Ùˆ امین حیایی این روزها در فضای مجازی وایرال شده است.

سحر دولتشاهی کیست؟ زنی که ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، کیست؟ زنی درحالیکه اشک میریزد میآید و ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، و رحیم از طریق خواهرش آنها را پس میدهد. حالا او در تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی است و توضیح میدهد چه اتفاقی افتاده است: این که برای پرداخت بدهی خیلی به سکهها نیاز داشت، بااینحال آنها را پس داد. فرهادی مراقب است که هیچ شبکه اجتماعی را روی پرده نشان ندهد، اما حضور پررنگ آن در فیلم جدیدش که منتقد فرهنگ مدرن است، احساس میشود. فرهادی در ارائه پرترههای ظریف از شخصیتهایی که میکوشند ارزشهای خود را با منافع شخصی سازگار کنند، بینظیر است، و «قهرمان» میتواند دقیقاً تجسم قابل قبول مهارت او باشد. او یک پیشفرض کلاسیک را میگیرد و با نیروی کافی گریز از مرکز، آنقدر میچرخاند تا شما را در یک جا نگه دارد، حتی در حالتی که حس همدردی شما به هر جهت قابل تصور تغییر پیدا میکند. بااینحال، وقتی این دو با هیجان پیش یک فروشنده طلا میروند، متوجه میشوند آنچه پیدا کردهاند، آنچنان که انتظار داشتند ارزشمند نیست. حتی مشخص نیست او اصلاً سزاوار همدردی ما هست یا نه.

اصغر فرهادی، «قهرمان» را با نقاط قوت خود پیش میبرد.

من چقدرخوشحال شدم وقتی فهمیدم این چهره گریمه.وچهره واقعی خودش نیست.بهرحال دنیاش ودلایلش شخصیه.ولی فضای مجازی همینطوریش پراز حاشیه هست.وقتی هرادمی از هویت واقعی وفصای حقیقی زندگی فاصله می گیره.این مشکلاتم بوجود میاد. این نکات را فقط در فیلمهای بزرگ میتوان یافت و فرهادی نیز با نگاه متفاوتش نشان داده که بیخود نیست که در حال حاضر یکی از بهترین کارگردانهای حال حاضر ایران و جهان است. چهره سنگی داستان، شکافهایی دارد، مانند ویرانههای باستانی تخت جمشید که در صحنههای ابتدایی فیلم به شکلی دراماتیک نشان داده میشود. به روش معمول فرهادی، او در حفرهای طولانی و پر پیچ و خم با پیامدهای غیرمنتظره و سردرگمیهای اخلاقی سوق داده میشود. اصغر فرهادی، «قهرمان» را با نقاط قوت خود پیش میبرد. بهرام (محسن تنابنده) باجناق سابق رحیم، بعداً پول نزولخور را داد و حالا رحیم را به زندان انداخته است. رحیم برای این که کاری را شروع کند، از یک نزولخور پول قرض گرفت. قیمت طلا پایین آمده است (حداقل در دو روزی که او از زندان خارج شده)، بنابراین رحیم یک نقشه بلندپروازانهتر و البته مبهم طراحی میکند. بعدازاین که رحیم به مرکز خرید میرود و با بهرام درگیری فیزیکی پیدا میکند، شبکههای اجتماعی وارد صحنه میشوند.